موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان عشق و عشق بیایید یک رنگ باشیم... بیایید ریا را از خود دور کنیم... طبق تحقیقات جدید در دانشگاه ساسکس- لید اگر یک موسیقی توسط یک نوازنده نواخته شود تاثیرات تسلی بخش تری بر انسان نسبت به اجرا توسط کامپیوترهای هوشمند دارد. عصب شناسان واکنش مغز را به آهنگ پیانو مورد مشاهده قرار دادند و دریافتند هنگامی که یک آهنگ توسط کامپیوتر پخش می شود به اندازه زمانی که توسط یک نوازنده حرفه ای نواخته می شود در تحریک احساسات قوی نیست. دکتر« استفان کوئلچ» سرپرست تحقیقات در موسسه ماکس پلانک در لایپزیک، گزیده ای از آهنگ های کلاسیک پیانو را برای افراد غیر متخصص در امر موسیقی پخش کرد و سپس پاسخ های الکتریکی مغز و همچنین رسانایی پوست را مورد اندازه گیری قرار داد( تعریق به عنوان نتیجه پاسخ به هیجانات بر رسانایی پوست تاثیر دارد). اگرچه شنونده ها هیچ گونه دستگاهی را نمی نواختند و خود را در این امر غیرمتخصص می دانستند اما مغز این افراد فعالیت الکتریکی واضحی در مقابل تغییرات نشان می داد؛ در واقع این واکنش نشان می دهد مغز دستور زبان موسیقی را فهمیده است. اما این واکنش هنگامی که همین آهنگ توسط یک نوازنده اجرا و بخش شد افزایش پیدا کرد. دکتر کوئلچ می گوید" برای ما بسیار جالب است که واکنش های هیجانی ما به آکوردهای غیر منتظره هنگامی که با بیانات هیجانی( اجرای موسیقی با احساسات) در موسیقی اجرا می شوند قوی تر است. این یافته نشان می دهد که چگونه نوازنده ها پاسخ هیجانی به یک آکورد خاص را با اجرایشان افزایش می دهند". این مطالعه همچنان نشان می دهد هنگامی که یک موسیقی توسط یک پیانیست اجرا می شود مغز بیشتر به دنبال معنای موسیقی می رود. دکتر کوئلچ می افزاید" این شبیه به زمانی است که مغز در پی آن است که بفهمد کلمات به چه معنایی هستند. نتایج تحقیق ما بیان می کند در واقع نوازنده ها به هنگامی که آهنگی را می نوازند، چیزی به ما می گویند. پاسخ مغز نشان می دهد وقتی یک پیانیست یک قطعه را با احساس اجرا می کند، قطعه مورد نظر توسط شنونده ها به عنوان یک چیز معنادار دریافت می شود حتی اگر آن ها هیچ آموزش تخصصی موسیقی ندیده باشند ". پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : YAS
شاید این، یکی از دردناکترین و سختترین کلماتی باشد که هر انسانی در زندگی به زبان میآورد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، در زندگی با چنین پدیدهای روبهرو میشویم. اول از همه باید درنظر داشته باشیم که سر دوراهی ماندن، نشانهی ضعف و ناتوانی ما در کنترل مسیر زندگی نیست؛ این یک مسألهی عادیست که تمام انسانها با آن مواجهشدهاند اما مسألهی مهم، این است که با این قضیه چطور برخورد کنیم؟ 3راه وجود دارد : 1) عقبنشینی و پشیمانی از ورود به این راه (معمولاً انسانهای درونگرا) 2) شیرجه در یک راه بدون تفکر و تدبیر (معمولاً انسانهای برونگرا) 3) مسیر تعادل و آرامش، یعنی انسان خودش را توانمند و فهیم در انتخاب مسیرِ درست بداند و با حفظ آرامش، به حلکردن مسأله بپردازد. دوراهیها مانند مسأله میمانند و از آنجایی که مسائل را بر روی کاغذ حلمیکنند، مسائل ذهنی را هم باید بر روی کاغذ نوشت. پس هروقت گرفتار دوراهی و تضاد شدید، به خودتان فرصت تفکر بدهید. یک جای خلوت و آرام بنشینید. چند نفس عمیق بکشید و از خالق ذهن، راه درست را طلب کنید. چند کاغذ سفید بردارید و شروع کنید به تبدیلکردن افکار انتزاعی به افکاری که صورت عینی دارند و بر روی کاغذ دیده میشوند. باید تمام افکارتان را بنویسید؛ وگرنه به عمق افکار اصلیتان نمیرسید. اینکار را حتماً در یک فضای مطمئن انجام دهید تا ترسِ متوجهشدن دیگران از افکارتان، مانع ورود آنها به ذهنتان نشود. آنقدر بنویسید تا به یک نتیجهی ثابت برسید. البته ممکناست اینکار مدتها طول بکشد اما نگران نباشید چون اینکار، آنقدر لذتبخش و جذاب است که در اینراه به یک انسان پرتلاش و علاقهمند تبدیل میشوید. پس بنویسید تا لذت ببرید. پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : YAS
|